خاطرات بازاریان قدیم ساوه
خاطرات بازاریان قدیم ساوه
به روایت :استاد محمدصالح امامی ساوجی
حاج رضا رایگان ساوجی
به نام خدای مهربان
خاطرات بازاریان قدیم ساوجی به روایت :
استاد محمد امامی صالح ساوجی
و حاج رضا رایگان ساوجی
بخش اول
آن روح که بسته بوددرنقش صفات
ازپرتومصطفی درآمددرذات
واندم که روان گشت زشادی میگفت
شادی روان مصطفی راصلوات
ذکرخاطرات گذشته؛
تجربه وپندزمان حال را به دنبال دارد؛ مدتی دوست داشتم درباره بازارهای زمان چهل وپنجاه سال قبل مطلبی بنویسم اگرچه کتاب هفت صدمن میشوددرباره شخصیت های باایمان مردمان آن روزگارنوشت ولی؛
آب دریارااگرنتوان کشید
هم به قدر قطره ای بایدچشید
بااین انگیزه شروع به نوشتن کردم که اطلاع یافتم یکی ازساوجی های اصیل که خود استاددانشگاه وازانسان های وارسته می باشد؛ دراین زمینه مطالب زیبایی به رشته تحریردر آو رده که بسیارارزشمنداست. این مجموع خاطرات بسیارزیباو یادقدیم ساوه وبازاریان عزیزرا به دنبال دارد ؛ قبل ازبیان بازاریان ساوه قدیم دوست دارم کمی این استادعزیز دوست داشتنی را معرفی کنم؛
استادمحمدامامی صالح
استادامامی ازساوجی های اصیل که درسال1331درساوه به دنیاامد؛ ایشان درفن زبان انگلیسی معرکه ومدت هادردبیرستان ها ودردانشگاه آزاداسلامی ساوه فعالیت داشت؛ اجدادایشان ازعلمای مطرح ساوه میباشد؛ ایشان درزمینه های گوناگون علمی ازجمله ادبیات؛ تاریخ؛ عرفان وزبان انگلیسی صاحب نفس میباشند؛استادامامی اشعارعالی هم داردکه دربیان خاطرات آورده میشود؛ کتابخانه شخصی ایشان باسه هزارجلدگویای شخصیت علمی این خاندان است؛استادامامی اخلاق حسنه راازاجدادخودبه ارث برده است؛ بسیارمتواضع وباشخصیت که باسخنان زیبایشان مجذوب ایشان میشوی؛
استادامامی درزبان انگلیسی روش های اموزشی نوینی داشت وچون خودازورزشکاران حرفه ای بسکتبال بودمحبوبیتی عجیب بین بچه ها داشت؛)
سعی می کنم معرفی بازاریان ساوجی قدیم درچندبخش آورده شود؛
ازآنجاکه بازاریان ساوه مردمی شریف ومتدین ومعتقدبه اصول ومبانی اسلامی بودند؛ ومعاملات انهاهمیشه براساس صداقت وگرفتن سودواقعی از مردم بود؛ وبه حلال وحرام اعتقادکامل داشتندواکثرادربین مردم شهربه امانتداری وخلوص نیت شهرت داشتند؛
اصول اسلامی راکاملادرمعملات خوددرنظرمی گرفتند؛
ابتداسخنان ومعرفی بازاریان اززبان استادامامی سپس مطالب حقير آورده میشود؛
اززبان استادامامی :
هر درختی ثمری داردوهرکس هنری
من بی مایه وبدبخت تهیدست چوبید
لیکن ازمشرق الطافت الهی نه عجب
که چوشب روزشودبرهمه تابدخورشید
آنچه حافظه یاری می کند؛ ازاول بازارمیدان انقلاب مغازه های ضلع جنوب غربی بازار اسم میبرم؛
بنشینیم وصبرپیش گیرم
دنباله کارخویش گیرم
ای صاحب حسن دروفاکوش
کاین حسن وفانکردباکس
1..آقای محمداصالت
ایشان مردی بسیارشریف وباخداوباایمان وبسیارمهربان بود؛ هیچوقت باصدای بلندباکسی صحبت نمی کرد؛ همیشه آرام ومتیتن بود؛ انواع گیوه های دست باف پاشنه شتری؛ طناب؛ کفش های چرخی دست دوززنانه ومردانه می فروخت؛
2..آقایان ذاکری وسبزواری
مغازه فروش ظروف شیشه ای؛ فانوس؛ انواع مختلف چراغ های گردسوز؛ لامپ نوعی چراغ پایه بلندباشیشه های رنگی ویاسفیدکه این شیشه ها لامپ هااکثراتراش خورده بود به اسم مردانگی معروف بود؛
آقای ذاکری همانطورکه ا زاسمش پیداست ذاکراهل بیت بود؛ درمراسم مختلف ازایشان دعوت میشد وبدون هیچ چشم داشتی مناقب اهل بیت رابیان می کرد؛ آقا سیدسبزواری بااقای ذاکری شریک بودند؛
صفای باطنی حلقه اتصال آنهابود.
بخش دوم بازاریان ساوه قدیم
3..مغازه داش اسداله معماریان؛
به فروش حبوبات مشغول بودند؛ مردی قدبلند؛ پربنیه وفامیل دوست بود؛ خانواده معماریان ازخانواده های پرجمعیت شهرساوه هستند؛ اعضای این خانواده اکثرااستادکارساختمان بودندوبه معمارباشی درشهر شناخته میشدند معروفترین آنهامیتوان به استاد اسماعیل معمارباشی واستادیدالله معماریان اشاره کرد؛ استاداسماعیل بعلت شناختی که ازاملاک ساختمانی ساوه وحومه داشت بعنوان خبره محلی بادادگستری همکاری داشت.
4...حاج میرزاعلی سلامت
خواربارفروشی داشت ؛ ایشان فرزندحاج میرزامحمدسلامت که جز ء معتمدین بازارساوه بودند؛
حاج محمدسلامت پارچه فروش وازانسان های نیک روزگاربود.
5....حاج اسماعیل رفیعی
ازخانواده های بسیارقدیمی که پارچه فروشی داشت؛ ایشان بسیارمتدین واهل جماعت بودند.
6...آقای سید مصطفی سبزواری
جنب مغازه آقای حاج اسماعیل رفیعی خرازی داشت.
7..مغازه حاج مهدی زرندی (ثمری خلج)
پارچه فروشی داشت؛ ایشان یکی از دلباختگان خاندان عصمت و طهارت وذاکراهل بیت بودندکه درایام محرم وصفر نوحه سرایی میکردند؛ حاج مهدی یکی ازبانیان تکیه بازاربودندوچندین سال عاشقانه شب های چهارشنبه مردم رابه چمکران میبرند.
8...حاج ملااحمدناجی
هماهنگ کننده بازاریان وذاکراهل بیت بود؛ کلمات به یادماندنی ازاین انسان وارسته به یادگارمانده؛ ازجمله درمسجدقاسم آبادفرموده بوده شمابه بهشت می خواهید بروید بااین اعمال بعدزیرچانه زده وگفته انتظارنداشته باشید شمارانیوشت هم نمی برند که سیب هایش هم کرمواست.
9...حاج علی اکبرنادری
مغازه خواربارفروشی داشت ویکی ازخیرین وجزء ملاکین بزرگ ساوه بود.
10...آقای خلیقی صاحب مغازه داری بودکه درآن به فروش نخ قالی؛ ریسمان و طناب وو سائل بافت قالی؛ گلیم وجاجیم راداشت؛ بعضی ازقالیبافان ساوه ای تولیدات خودرادرمغازه ایشان برای فروش می گذاشتند.
11..مغازه برادران کاشانی؛
مغازه خرازی داشتندوباهم کارمی کردند؛ بعدابطورمجزادرخیابان انقلاب مغازه های لوازم خانوادگی باز کردند.
12..حاج اقا نصیحت
مغازه بزرگ خواربارفروشی روبروی تیمچه داشت.
13...حاج ابراهیم جراحی
ازمعتمدین بازارمغازه خواربارفروشی داشت.
14...حاج اقاکسایی
ایشان هم خواربارفروشی داشت.
15..مغازه حاج اقاجراحی
خواربارفروشی داشت.
16..اقای کیهان پور
جنب مغازه آقای جراحی قالی فروشی داشت.
17..اقای علی کیهان
مغازه بزرگی که خواربارفروشی بود.
18..اقای سیدابوالقاسم شاهرخی
سرگذراول ازمیدان انقلاب داخل بازارقصابی بودکه بعدهاتبدیل به چندمغازه شد که طلافروشی شد.
18..دودهنه مغازه بزرگ مربوط به برادران توکلی که هر دوپارچه فروش بودند.
19..حاج اقا پزشک
ایشان هم پارچه فروشی داشتند.
20..اقای میرزاداودبلورچی
مغازه چینی آلات وشیشه ای میفروختند؛ قدی بلند و چهارشانه ؛ ایشان جزء افرادی بودکه همواره درخدمت مردم ساوه بودنده اند؛ درزمان بیماری وبااین عزیزهمراه عده ای ازپهلوانان خدمات شایانی به مردم ساوه کردند؛ میرزاداودپدردکتربلورچی ازیک طایفه بزرگ ساوه ای است.
21...حاج آقانجات
پارچه فروشی داشت وبعداچندین مغازه طلا فروش شد.
22..برادران کاشانی میرزاعباس ومیرزامهدی
دودهنه مغازه هردوپارچه فروشی داشتند.
23...اقای مطهری
کارگاه قند ونبات و
شیرنی پزی داشت که بعدامغازه رابه حاج عبدالحسین کارگرفروختند وایشان قصابی کرد.
24...اقای حاج عبدالحسین میر اسکندری
خواربارفروشی داشت.
25...اقای مهربان
پارچه فروشی بزرگی داشت.
26..اقای نجات
جنب مغازه آقای مهربان ایشان هم پارچه فروشی داشت.
27...تیمچه مرحوم ابراهیم کبابی
کباب کوبیده های ایشان معروف بود.
28...اقای حسن اقاصالح امامی
عموی استادمحمدامامی خیاطی داشت؛ بعداکت وشلوارفروشی شد.
29...حاج اقا عاملی
کفش فروشی وانواع گیوه داشت ؛ یکی ا اذان گویان مطرح شهربودندودربازارهمیشه اذان می گفتند.
دراینجادوگذرواردبازارمی شدمثل یک چهارراه؛ که تکیه بازار دراین محل قراردارد؛ درایام محرم وصفر بازاریان ساوه درتکیه جمع میشدند وبه عزاداری مشغول بودند؛ نقاشی هایی ازوقایع عاشوراکه به همت استادرضا صبوحی ونقاشی استاد خالقی مشهدی درچهارگوشه سقف بازارنصب میشد؛ درروزعاشورابازاریان ساوه اسبی راآزین می کردند.به نام کتل ودونفرکه لباس های شاطری می پوشیدند دهانه اسب رامیگرفتندودرجلوحرکت ودسته سینه زنی که پیشانی های خودراباگل متبرکه امام حسین ع تبرکه کرده بودندحرکت میکردند. یکی از مداحان خالص حاج حسین دادفربانوحه سرایی شوردیگری میداد.
30..اقای حسن نظرفخاری
روبرومغازه آقای قوامی پارچه فروشی داشت.
31...اقای مهدی افتتاحی
خواربارفروشی داشت بعداابزارآلات میفروخت.
32...اقای خادمی شرافت
وسایل خرازی فروشی بود؛ که بعدها پسران ایشان لوازم خانگی میفروختند.
33...اقای رضا شاهی
مغازه خرازی داشتند.
34...حاج علی شریف
خواربارفروشی داشتندکه درحال حاضرطلافروشی است.
34...اقای ناظری
خواربارفروشی داشت که بعداچندین مغازه طلافروشی شده است.
35...مغازه های برادران کاوه
حاج حبیب وحاج سیف الله کاوه
هردوخواروبارفروشی بودند؛
36..اقای مستمندی یامشهدی
خواربارفروشی درسرکوچه بازاربود.
37...حاج علی کاوه
شیرنی فروشی داشت؛ مردخداودائم الذکر؛ اهل نمازشب بود؛ ایشان بسیارباتقواومقدس وکم حرف بودند.
38..کربلاحسین فدایی معروف به قزاق
لبنیان محلی ومشتقات آنهارامیفروخت.
39...عبدالحسین کفاش که بااقای شفاهی شریک بودندکفش فروشی داشتند.
40...اقای شاطرعلی ساعدی
نانوایی سنگگ که نان بازارمعروف بودمیفروختند.
41...حاج عباس اورنگ
کفش فروشی ازهمه نوع گالش؛ گیوه و...
42...حاج رضازهرئ (کبابی)
کباب های خوشمزه ای داشت اکثراروستائیان اطراف ساوه که برای خریدمی امدندظهرها مهمان کباب ایشان بودند؛ بسیارمردشریف وبااخلاقی بود
43..اقای پرستار
مغازه بزرگی داشت وانواع کفش های زنانه ومردان میفروخت.
44..اقای توتونچی
سماورفروشی داشت.
45...حاج محمد پیله ور
این مغازه عطاری روبروی آب انباربازاراست.
حاج محمدازافرادنیکوکارروزگاربود؛ بسیارباخدا؛ یاددارم تاپاسی ازشب مغازه باز بود مردم بیماربسیاری از داروهای سنتی راازاومی گرفتند.
بخش سوم بازاریان قدیم ساوه
حالامجددامغازه های ضلع شرقی ازاول میدان انقلاب
1...اقای جمعدسته که فرش فروشی بود؛ فرش های دست باف وکهنه وقدیمی
2..اقاشیخ داود
خواربارفروشی بود.
3...اقای محیط
خیاط بود مغازه خیاطی داشت.
4...اقای شوکت
مغازه خواروبارفروشی
5...حاج ابوالفضل صادقی
خواربارفروشی که الان هم آقازادش هست.
6...اقای جلیلی
مغازه خواربارفروشی
7...اقای شاهرخی
قصابی بودکه بعداهاپوشاک فروشی شد.
8....اقای ریسمان چی
مغازه کوچکی که خررازی می کرد.
9...اقای حاج تقی نظرفخاری
مغازه لباس فروشی داشت.
10...اقای میراسلامی
مغازه خیاطی داشت.
11...آقای عبدالله خلیقی
مغازه طلافروشی داشت.
12...اقای سیدبشیری
مغازه پارچه فروشی داشت.
13...اقای اربابی
مغازه پارچه فروشی داشت.
14...اقای شاه غلام نیکویی
مغازه خواربارفروشی داشت؛ ایشان مداح اهل بیت وازخیرین بود.
15...اقای حاج ذبیح الله مجتهدی
ایشان گیوه فروشی داشت.
16..اقای حاج شیخ هدایت الله مجتهدی
هردوبرادرگیوه فروشی داشتند.
17...اقای هدایت الله مولودی
مغازه خواربارفروشی داشت.
18...اقای رستگار
مغازه نخ وپشم برای قالی بود؛ وباآویزان کردن آنهاجلوه ای دیگربه بازارمیداد.
19...اقای توکلی
ابتداپارچه فروشی وسپس طلافروشی شد.
20...تیمچه بزرگ بازارساوه بامغازه های مختلف که درآتش سوزی ازبین رفت؛ دورتادوراین تیمچه مغازه های مختلف بود؛ که گویای جاذبه گردش گری بود؛ فعلازیرنظرمیراث فرهنگی است.
21....مغازه آقای محمدجراحی
دوبخش عطاری وعطرفروشی بود.
22...اقای توکلی
مغازه بزرگی که نخ؛ طناب وپشم برای قالی بافی بود.
23...اقای جراحی
پارچه فروشی داشت.
سرگذرحمام بازارقهوه خانه شاه غلام بود.
24...آقای سیداسماعیل شیخ لااسلامی
بعدگذراول بازاربودکه خیاطی داشت.
25..آقای بشیری
مغازه بزرگی که پارچه فروشی داشت.
26...اقای حاج ابوالغضل کتابدار
خواربارفروشی داشت.
27...اقای حاج اسماعیل تدین
مغازه ابزارآلات ورنگ فروشی داشت؛ درانصاف بی نظیربود؛ این مغازه اکنون طلافروشی آقای رحیمی است.
28...اقای سید تقی قوامی
فرش فروشی نبش تکیه بازار داشت.
29- آقای مهدی علوی
کارکاه شرینی فروشی وعرضه وفروش داشت
30- آقای محمد کاظم مجد
خواربار فروشی
30 - حاج مهدی خرازچی
فروشگاه خرازی
31- محمود شرافت
فروشگاه خرازجی بغل کارگاه قند ریزی پاکدامن بود
32- آقای یوسف شریف
فروشگاه اسباب بازی بچه ها
33- آقای فیاضی
آرایشگاه مردانه
34- آقایان مفتخری وپاکدامن
کارگاه قند ونبات ریزی داشتند
35 - آقای ابوالقاسم کاشانی
فروشگاه خرازی
بعدازمغازه آقای سید تقی قوامی چندمغازه شیرینی فروشی بود؛ بعدمغازه آقای شریف ویک سلمانی ومغازه فروش نشریات اقاسید وکیلی وسربازارجنب آب انبارعطاری شکرریزبود
وچندین مغازه خالی بود.
این نقل استادامامی بود
دوستان ادامه دارد......
آیت الله مهدی امامی صالح
------------------------------
جناب رایگان
ایشان جد پدری من هستند که در زمان احمد شاه قاجار امام جمعه ساوه بودند ایشان ایت الله مهدی امامی صالح بودند
پدر ایشان مرحوم ایت الله ابولقاسم امامی صالح بود.خدا رحمت کند تمام رفتگان را.
غرض نقشی است کز ما باز ماند که هستی را نمیبینم بقایی
مگر صاحب دلی کز روی رحمت کند برحال مردم دعایی
مرحوم دکتر فخاریان
برای بنده نقل کردند که جد پدری بنده را در حال برگزاری نماز جمعه در ساوه دیده بودند .ایشان فرمودند که مرحوم امام جمعه در حالی که زره بتن داشتند و شمشیری در کف اقامه نماز می کردند
------------------------------------------------------------
به نام خدای مهربان
قسمت دوم
آنچه آورده میشود
دست نوشته : استاد حاج رضا رایگان ساوجی
قسمت دوم
بخش اول
ازبازارقدیم ساوه
درزمان قدیم دادستدهاازشکل کالابه کالادربین مردم رواج داشت؛ تاسکه وپول نقش تجارت راتغییرداد؛ باشکل گیری حکومت صفویه درتبریزواعلام رسمی مذهب شیعه به دستورشاه اسماعیل صفویه نقش احکام اسلامی درتجارت بطورر سمی درمراکزتجاری هویداشد؛ بعدازبه حکومت رسیدن شاه عباس اول ودراختیارگرفتن علمابه ویژه وزرات شیخ بهایی دراصفهان تجارت ازشکل سنتی به شکل متمرکزاحیاشد؛ نقش بازار 0وتجارت در فرهنگ اسلامی شکل دیگری گرفت. ازآن روز طراحی بازارکلیدخورد؛ اکثراشهرهای ایران بازارهاازشمال به جنوب طراحی شده ومعمولا گذرهایی برای انتقال نور وحمل کالا وسهولت دررفت وامدمردم بود؛ یکی دیگراز اهداف تشکیل بازارمرکزیت جغرافیایی آن شهرهابود؛ ارتباط اجتماعی وفرهنگ اسلامی درتجارت واخلاق وزیرساخت های آن شهرازبازارنشات می گرفت؛ درقدیم اکثرکاسبان بایدمطالب تجارت که در مکاسب فقهی بود رابدانندواین توسط علمای دین بیان میشد این خودیکی ازوظایف روحانیت بود؛ درمنابرتجارت فقه اسلامی بیان میشد؛ بازاردر فرهنگ اسلامی بسیارمقدس بودبه همین منظوردر ساخت وطراحی آن مسجد؛ کاروانسرا؛ تیمچه؛ حمام؛ آب انبارو غیره درنظرگرفته میشد؛ بازارها مرکزارتباط فرهنگی واجتماعی روزگارقدیم بود؛تمرکزتجارت نظارت اقتصادی حکومت هارا به دنبال داشت ومردم به راحتی میتواستنداکثرنیازهای خودراپیداکنندوبخرند؛ دکان هایامغازه طوربناشده بودکه درتابستان خنک ودر زمستان گرم بود؛ خودتاقدیس بازارها باارتفاع بلند باشرایط جغرافیایی وآب وهوای منطقه سازگاربود.
یکی از بازارهای زیبای مرکزایران زمین بازارساوه می باشد؛ شکل گیری وساخت بازارهای قدیم درایران بااهداف ومقاصدی خاص بنامیشدازجمله:
1...مرکزیت آن شهر
ساوه درآن زمان یکی ازشهرهای
مرکزی کشوربوده؛ شمال به جنوب؛کشور؛ شرق وغرب رابه هم وصل میکرده است.
2...ارتباط فرهنگی واجتماعی
ساوه درقدیم مرکزدانشمندان و ادیبان زیادی بوده است؛ نقل است یکی ازبزرگترین کتابخانه های آن زمان رامغول به آتش کشید تمام آثارعلمی وفرهنگی این شهرراازبین بر د.
3...مرکزتجارت کشاورزی
لفظ کلمه ساوه یعنی طلا خورده شایدبه این منظورباش که چهار طرف جغرافیایی ساوه کشاورزی بوده؛ این خودمرکزتجارتی کشاورزی به نام بازار تجارت باسفارشات ایجادی کند؛ درادامه خواهم گفت بازاریان خیلی قدیم ساوه اکثراباغداربودند وخودتجارت میکردند؛
پس بازار یک شهرقداست؛ فرهنگی مذهبی آن شهررابیان می کند.
ساوه باقدمت شش هزارساله وفرهنگ غنی آن دارای بازاری که بسیارزیبا بناشده بود؛ درقدیم اطراف بازارساوه خیابان نبود؛ کوچه ومحل بوده است؛ شمال بازارساوه راسر دروازه میگفتندزیراساوه قدیم بیشتردراطراف میدان انقلاب(میدان ملی) تاخیابان فلاحت ومسجدجامع بزرگ بوده است ؛
دوستان عزیز حالادرچند بخش درباره بازارساوه قدیم مطالبی ارائه میگردد؛
ابتدا شغل های خاص
ثانیامعرفی بازاریان ازسمت شرق وغرب
ثالثا چندخاطر
دوستان ادامه دارد...
قسمت دوم
بخش دوم
شغل های خاص بازار
آرایشگاه ها
1..استاد قاسم تمیزی
2...استادعابدین
3..استادمستی وحدت
4..استادرمضان رنجوری
5..استادمحمدعلی رنجوری
6...استادمحمودوحدت
7...استادفیاضی
تمام این عزیزان به رحمت خدارفته اند؛ ولی آرایشگاه های قدیم رادل لاک هم می گفتندزیرابعضی ازاین عزیزان هم آرایش؛ ختنه وهم دندان می کشیدنندیکی ازاین افراکه متخصص درختنه بوداستادمستی وحدت بوددرقدیم ساوه عیدها رسم بودکه ختنه سروایی می کردند؛
هم دوره ای های بنده کمترکسی است که زیرتیغ جراحی ختنه سروانی سننتی نرفته باشد؛ یک منقل خاکستروگوسفندوآب گوشت براه بود؛ عیدبرای آن خانواده ها امد داشت؛ (ساوه قدیم برای ختنه سروانی؛ خریدخانه؛ آوردن عروس؛ بازگشت ازمشهدواعتبات وحج وغیره گوسفند ذبح میکردند) فرهنگ همدلی رایج بود ختنه سروانی قدیمی تااخردهه پنجاه توسط دلاکها که همان آرایشگران عزیربحصوص استادمستی وغیره رواج داشت.
2...نانوایی
ا...مشهدقاسم راهداروبرادرش شاطرمرتضی سربازارساوه
2...شاطرعلی ساعدی باحاج حسن مستخدم
3....حاج اقا کفاش زاده
4....حاج اقا حجازی
یاددارم اکثرساوه ایها درخانه نان می پختندو لی نان سنگگ چون دربازاربودنان بازارشهرت گرفت زیرا درتمام بازارهای ایران این نان سنگگ انجاشکل گرفت؛
درساوه قدیم نانوایی سنگگ کسانی بودنندنان رابه سفارش ماهیانه درمنزل میبردند؛ سربازار ساوه نانوایی مشهدقاسم شاطرهای زیادی رادیدم که باایمان وبهترین فرزندان تقدیم جامعه کردنند؛ درنانوایی مشهدقاسم شاطرمهدی رحیمی؛ شاطرمحمدمیرسلیم (سقا) شاطررضا؛ شاطرمرتضی؛ آنهاکه نان درمی آوردند؛ داداصغرزال(اصغرشمر)؛ اقاسیف الله بچه نوشت ساوه بود؛
یاددارم نان دامادی برای سفره عقد خشخاشی چه صفایی داشت؛
اولین نان لواش درساوه به همت مرحوم کفاش زاذه مغازه روبروی مسجدبازاربه همت شاطریعقوب وشاطرفرمان که ازتبریزامده بودندومستجرخاله بنده بودند پخته میشد مرحوم ملک هم بود.
فصابی
1....حاج رجب شعبانی وپسران
2....سیدحمزه شاهرخی
3...حاج رضا قصاب
4...اقای نرجسی
5... حاج عبدالحسین کارگر
یکی ازاین عزیزان حاج رجب بودکه فرزندش شهیدشدودومغازه گوسفندی وگاوی داشتند؛ خاندان شعبانی اول انقلاب ازبازارساوه باچوب نگهبانی میکردند؛ درقدیم که جمعیت کم بودگوشت کیلویی ده تومان اکثرمردم به روز گوشت تازه می خریدندزیراازهرده خانه یکی یخچال داشت.
کارگاه شیرینی پزی ونبات ریزی
1...حاج مهدی حلوی
2...حاج علی ملایی
3...حاج احمدمقدم.
4...حاج حسین جنتی
5...حاج اقاحلوی
6...حاج داود پاکدامن
7...حاج آقامطهری
هریک ازاین عزیزان درآن زمان به کل شهرخدمات میدادندمثلاحاج علی ملایی نبات ساده وزعفرانی عالی میزد؛ حاج مهدی علوی کارگاه خوب شیرنی پزی داشت؛ یکی ازشیرنی وماست زن معروف حاج حسن اقبال بود؛ درساوه ایام عیدانواع شیرنی های سننتی ازجمله نقل؛ روح افزا؛ نان قندی؛ نان ماستی؛ شکرپنیروغیره می پختند.
دوستان ادامه دارد...
سلام
قسمت دوم
کبابی
1...حاج رضازهرئ
2..اقای محمودسعادت پور
3...اقای ابراهیم کبابی
4..حاج حسین همایونی
کبابی اقا ابراهیم وحاج رضابسیارمعروف بودیاددارم سیخ یک تومان بود َ
قهوه خانه
1..شاه غلام
2...حاج محمد رایگان (ناجی فر)
3..مشهدحسین رایگان
درزمان قدیم ارتباط فرهنگی عامه مردم درقهوه خانه ها؛ زورخانه ها حمام های عمومی وغیره بود؛ سربازار کوچه اول ودوم دوقهوه خانه کوچ وبزرگ بودولی قهوه خانه کوچه اول که ابوی بنده بودیک گذراستثنایی بودکه اگربخواهم توضیح دهم؛ افرادو ارتباط آن عزیزان بایکدیگرراازحوصله شماخارج است ولی اندکی اشاره می کنم تاشایدخاطرات زنده شود؛ افرادگذرازساوه ایهای اصیل وبادین ایمان بودندازجمله؛ آقایان پرویزی؛ مستقیم؛ اعتمادی؛ جلیلی وجلالی و صبوحی؛ کامرانی؛ فربد؛ صدرایی؛ کاوه؛اسدی؛ گلشن؛ عظیم زاده؛ عابدین؛ فتاحی ؛ امینی؛
تمام مغازه هاعصرها برنامه دور همی داشتندبساط چای ونقل اشعارو داستان هابرقرابود؛ ابوی بنده مردی دوست داشتنی بود؛ روزی چندین بی بضاعت ومجنون رانهاروچای مجانی میداد کسانی هم ده تاچایی میخوردندهشت تاحساب میکردندو کسانی هم مثل حاج محمدفربدواسدی وصبوحی هشت تا ده تاحساب میکردند تامد یون نباشند؛ انواع آدم هارا دیدم زیراپایگاه ارتباط مردم درقدیم ساوه سربازارواین دوقهوه خانه بود.
مغازه حاج رضا صبوحی تنهاسماورسازی بازاربود؛ پایگاه معلمان(آقایان شیخ اسدی؛ پارسیان؛ کاری؛ احیای؛ قاضی اسدی؛ وغیره) چسبیده به مغازه ابوی وهریک ازافرادان گذرطلابودند؛ تمام گذرپدربنده رادوست داشتندچون به همه احترام می گذاشت. تمام راننده هابه خاطرگاراژعدل ارتباطی باقهوه خانه ابوی داشتند.
قهوه خانه ابوی به نوعی ایستگاه عمومی بود؛ چندروستای ساوه هم ازانجاقدیم سوارماشین میشدند زیرابعضی ازمغازه هاخالی بود.
سبزی فروشی
1...حاج حسین علی تقوی باپسران
2...حاج محمد شمسی
سربازا مزین بودبه سبزیهای این دوبزرگوارکه هرروزسبزی های تازه کام مردمی که عبورمیکردند تازه میشد.
خیاطی
1...اقای احمدفتاحی (پیراهن دوزی)
2...آقارضا قندی
3...اقای پرستار
4..اقای حسن امامی صالح
5...اقای باقری
6...اقای محیط
7...اقای میر اسلامی
8-اقای نبوتی
9- آقا میرزا عباس طهمورثی
درزبان قدیم اکثرساوه ایهاایام عیدکت وشلوار میدوختند؛
مرحوم پرستار حاج رضا قندی دریک گذربودندوبسیارزیبااین کاراانجام میدانند
نچاری
1.اقای مرادی گذراول
2...اقای باقری گدردوم
فرش فروشی
1...اقای قوامی
2...اقای نجات
3..اقای کیهان پور
4...حاج علی مرادی
بازارساوه دوباب مسجد(مسجدبازاری؛ مسجدفخریه)
دوباب تکیه (تکیه مهدی وتکیه شاهزاده علی اضغرع)
یک باب آب انبار
خانواده امین تقوی اول بازار
تبدیل به پاساژ امین تقوی
55باب مغازه می باشد
---
هشت باب گذر
دوباب تیمچه (نبوی زاده وامامی)
دوباب حمام
امروز خیلی این مواردتغیرکرده واکثرعزیزان نامبرده به رحمت خدا رفتند.
-------------------------------------
باسلام
قسمت دوم
بخش چهارم
معرفی بازاریان وشغل آنها
ابتدای ورودی ازخیابان امام یاسردروازه ضلع شرقی
1...اقای مقدم.... شیرینی فروشی وخواروبار
2...استادقاسم تمیزی... آرایشگاه یاسلمونی
3...اقای پرویزی... خواربارفروشی
4...حاج مصطفی رمقی... آرددفروشی
5...اقای اعتمادی... قالی فروشی
6...اقای جلالی... محضر
7...مشهدی حسین رایگان... قهوه خانه
8...حاج رضا صبوحی... تعمیرات سماور
9...کامرانی.... خواربارفروشی
10...حاج محمد فربد..شیشه بری
11....صدرایی ... لوازم خانوادگی
12...حاج نقی ناجی.... سم فروشی
13...حاج اقا کاوه... شیرینی فروشی
14...اقای پرستار... روزنامه ولوازم تحریر
15...کارگاه شیرینی پزی آقای کاوه استادکارحاج حسین جنتی
16...حاج حسین اسدی سه مغازه نجاری؛ آهنگری
17...اقای حقگو... گازپرسی
18..اقای گلشن... لباس فروشی
16..این مغازه یخچال سنتی بود؛ بعدااقای فردوس پیرالهی... عکاسی بعدااقای فیروزی... لباس فروشی
17...دومغازه خالی آقای صدرایی گندم وجوانبارمیکرد
18..انبارحاج حسینعلی تقوی سبزی فروش بود.
19...استادعابدین... آرایشگاه
20.....اقای مرادی.. نجاری بعدا آقای همایونی... کبابی کرد.
21....اقای احمدفتاحی... پیراهن دوزی
22...اقای امینی.... انواع چیزها فروخته میشد.
23..استادرمضان رنجوری... ارایشگاه
24....اقای علی ابراهیمی.... چاپ خانه
25...حاج رضا رحیمی (گل پیاز) ... میوه فروش
26...اقای باقری... نجاری
27...اقای مرتضی محمدی.... اتوشویی
28..بانک
29...منزل کربلایی حبیب حبیبی
30..منزل حاج مرتضی صدرالاسلام
31...حاج محمد رایگان... قهوه خانه
32...حاج محمد شمسی... سبزی فروشی
33...حاج مرتضی صدراسلام.. لبنیات فروشی
34...اقای خالصی... کفاش وکفش فروشی
35...اقای غلامی... خواروبارفروش
36...اقای عبدی... سیرابی فروش
37...حاج حسین..... کفاشی
38...مشهدمحمد......لبنیات فروشی
39...اقای فرشاد.... قصابی
40...استادمستی... ارایشگاه
41...حاج حسن نرجسی... کفش فروشی
42...اقای رفیق... کفش فروشی
43...اقای تقی کشاورز(اهوازی)... ابزار وسایل خانه
44...اقای.رستگارپور.....ابزارآلات
45...اقای قهوچی.... کفش فروشی
46...اقای مستمندی.... لباس فروشی
حال ضلع غربی ازسردروازواردمیشوی
1....اقای عطارد... ساعت سازی وساعت فروشی
2...اقای محمدشعبانی... قصابی
3...اقای شاطرعلی ساعدی... خواروبارفروشی
4....اقای حسینعلی تقوی.... سبزی فروشی
5...اقای محکمکار.... خواروبارفروشی
6..اقای خیام پیرالهی... کتاب ولوازم التحریرفروشی
7...اقای سیدعلی نمازی... بستنی فروشی
8..اقای سید حمزه شاهرخی... قصابی
9..آقارضا وکیلی پور(مری)...سیرابی وکله فروشی
10..مشهدقاسم راهدار.. نانوایی
11..مشهدحسین قوام... میوه فروشی
12..اقای ناظمی... میوه فروشی
13..اقای سید اسماعیل حجازی... نانوایی تافتون
14..اقای خبیری (سوسول).. خواروبارفروشی
15..مشهدعلی محمدپور(خونی).. خواروبارفروشی
16..حاج محمدحسین گودرزی.. لوازم خانگی
17..اقای عباس شمسی.. جیگرکی
18...حاج رضا اعتباری.... قصابی
19...آب انبار
20..سپه سالار... کفش فروشی
21..اقای شکرریز... عطاری
22...اقای رنجوری.. آرایشگاه.. بعدااقای وحدت
23...اقای مستور... قصابی
24...اقای شوکت... خواربارفروشی
25..اقای استادابراهیم وکیلی... روزنامه وکتاب فروش
26... استادعبد الله رافت... کفاش
27...اقای جراحی.. لوازم خانگی
28...استادشهریاری....ارایشگاه
29...حاج علی اکبر کاوه... خواروبارفروشی
30...اقای میرزایوسف شریف وپسران... اسباب بازی فروشی
31...اقای... ممتازی... لوازم خانوادگی
32...اقای نرجسی... قصابی وکبابی مشهدمحمود
33...اقای جراحی.. پارچه فروشی
34..پاکدامن... نبات وقندوشیرینی
35..اقای مطهری... کارگاه نبات وقند
36...اقای شیخ حسین اسحاقی (حسین شیخ حسن)... انواع لوازم خانه وابزار
37...حاج مهدی حلوی... شیرینی فروشی
--------------------------------------------
قسمت دوم
بخش پنجم
دربازارقدیم ساوه
سلام
بخش پنجم
کبابی
1...حاج رضازهرئ
2..اقای محمودسعادت پور
3...اقای ابراهیم کبابی
4..حاج حسین همایونی
کبابی اقا ابراهیم وحاج رضابسیارمعروف بودیاددارم سیخ یک تومان بود َ
قهوه خانه
1..شاه غلام
2...حاج محمد رایگان (ناجی فر)
3..مشهدحسین رایگان
درزبان قدیم ارتباط فرهنگی عامه مردم درقهوه خانه ها؛ زورخانه ها حمام های عمومی وغیره بود؛ سربازار کوچه اول ودوم دوقهوه خانه کوچ وبزرگ بودولی قهوه خانه کوچه اول که ابوی بنده بودیک گذراستثنایی بودکه اگربخواهم توضیح دهم؛ افرادو ارتباط آن عزیزان بایکدیگرراازحوصله شماخارج است ولی اندکی اشاره می کنم تاشایدخاطرات زنده شود؛ افرادگذرازساوه ایهای اصیل وبادین ایمان بودندازجمله؛ آقایان پرویزی؛ مستقیم؛ اعتمادی؛ جلیلی وجلالی و صبوحی؛ کامرانی؛ فربد؛ صدرایی؛ کاوه؛اسدی؛ گلشن؛ عظیم زاده؛ عابدین؛ فتاحی ؛ امینی؛
تمام مغازه هاعصرها برنامه دور همی داشتندبساط چای ونقل اشعارو داستان هابرقرابود؛ ابوی بنده مردی دوست داشتنی بود؛ روزی چندین بی بضاعت ومجنون رانهاروچای مجانی میداد کسانی هم ده تاچایی میخوردندهشت تاحساب میکردندو کسانی هم مثل حاج محمدفربدواسدی وصبوحی هشت تا ده تاحساب میکردند تامد یون نباشند؛ انواع آدم هارا دیدم زیراپایگاه ارتباط مردم درقدیم ساوه سربازارواین دوقهوه خانه بود.
مغازه حاج رضا صبوحی تنهاسماورسازی بازاربود؛ پایگاه معلمان(آقایان شیخ اسدی؛ پارسیان؛ کاری؛ احیای؛ قاضی اسدی؛ وغیره) چسبیده به مغازه ابوی وهریک ازافرادان گذرطلابودند؛ تمام گذرپدربنده رادوست داشتندچون به همه احترام می گذاشت. تمام راننده هابه خاطرگاراژعدل ارتباطی باقهوه خانه ابوی داشتند.
قهوه خانه ابوی به نوعی ایستگاه عمومی بود؛ چندروستای ساوه هم ازانجاقدیم سوارماشین میشدند زیرابعضی ازمغازه هاخالی بود.
خرازی فروشی
1...حاج رضاشاهی
2...حاج مهدی خرازی
3... محمودشرافت
4...حاج ابوالحسن مقدم
5...حاج مهدی خرازی
6...حاج ابوالقاسم مؤمن کاشانی
7...حاج ابوالفضل وحاج احمدمؤمن کاشانی
(دراینجا دوست دارم یادی کنم ازحاج محمودشرافت پدرسرورعزیزمهندس محمدشرافت که انسان بسیارمهربان ودوست داشتنی بودفرزندان کارآمد ودلسوزی که برای فرهنگ ساوه تقدیم کرده است ؛ روحش شاد)
سبزی فروشی
1...حاج حسین علی تقوی باپسران
2...حاج محمد شمسی
سربازا مزین بودبه سبزیهای این دوبزرگوارکه هرروزسبزی های تازه کام مردمی که عبورمیکردند تازه میشد.
خیاطی
1...اقای احمدفتاحی (پیراهن دوزی)
2...آقارضا قندی
3...اقای پرستار
4..اقای حسن امامی صالح
5...اقای باقری
6...اقای محیط
7...اقای میر اسلامی
درزبان قدیم اکثرساوه ایهاایام عیدکت وشلوار میدوختند؛
مرحوم پرستار حاج رضا قندی دریک گذربودندوبسیارزیبااین کاراانجام میدانند
نچاری
1.اقای مرادی گذراول
2...اقای باقری گدردوم
فرش فروشی
1...اقای قوامی
2...اقای نجات
3..اقای کیهان پور
4...حاج علی مرادی
بازارساوه دوباب مسجد(مسجدبازاری؛ مسجدفخریه)
دوباب تکیه (تکیه مهدی وتکیه شاهزاده علی اضغرع)
یک باب آب انبار
هشت باب گذر
دوباب تیمچه (نبوی زاده وامامی)
دوباب حمام
امروز خیلی این مواردتغیرکرده واکثرعزیزان نامبرده به رحمت خدا رفتند.
دوستان ادامه دارد....
مکانی بودکه زورخانه کرده بودند به مرشدی مشهدی ابوالفضل صبوحی اخوی استادرضا حلبی سازوورزشکارانی چون پهلوان علی (جوکار) ؛ سیدقنبرشاهرخی وغیره
مغازه های داخل بازاراکثراسکویی داشت و درهای آنهاچوبی وچندتیکه بود؛ خیلی ازبازاریان دکان هارا یک پارچه می کشیدند وبازمی گذاشتندو برای صرف نهارمیرفتند. تابستانها دربازار السکا یخی میفروختند.
درساوه عده ای مجنون بودکه هریک ویژگیهای خودداشتندیکی ازآنها محمدحسین نامی بودکه به اندازه غذای روزانه گدایی میکرد؛ودیگرهرچه پول میدادندنمی گرفت؛ ظهرهادرقهوه خانه ابوی نهارمیخوردودر تابستان وزمستان درمجاورمسجدبازاربودوهمسایه های مسجدبویژه خاله محترمه بنده خیلی به اوخدمت کرد؛
انسان های باتقواو باایمان دربازاربودندکه به عنوان نمونه حاج محمد فربد؛ حاج علی اکبرکاوه ؛ حاج ملااحمد؛ حاج اقا عاملی؛ حاج میرزایوسف شریف؛ وخیلی ها
هریک ازاین افراددرتقواوانسانیت زبانزدبودنداهل نمازجماعت؛ نمازشب وقرض الحسنه؛ بازارساوه شاهدقرائت قرآن کاسبان بود؛ بازاریان قدیم بعدچندین سال کاسبی حلال به درجه ای میرسیدندکه عبابه دوش میکردند؛
ولی امروزه بازارساوه رنگ وبوی معنویت نداردواگرداردخیلی کم است؛ حاصل کاسبی های حلال بازاریان گذشته فرزندان اهل علم وایمان بودند؛ شهدای زیادی ازبازاریان تقدیم انقلاب شد؛ یکی ازافرادانقلابی بازارساوه حاج حسین ناجی که محرک بازاریان دردهه پنجاه بود؛ دیگرلذت دیدن بازارکمرنگ شده است.
یکی ازخاطرات آب انباربازاربودکه درتابستان هاکام بازاریان راباآب سردخودسیراب میکرد وعده ای ازافراددرماه رمضان عصرهادرآب انبار ی می خوابیدند .
بازارقدیمی ساوه برای هرتوریستی جاذبه داشت؛ یاددارم درسال 53 یک گروه توریست آمریکایی سربازارامدندونان سنگگ گرفته وبالذت میخوردند هیچ کس ازاین مردم انگلیسی بلدنبودندتا ببیندآنهاچه میگویند؛ بازاریان قدیم کم کم جای خودرابه افرادجدیددادوامروزه پاساژها نقش بازارهاراگرفته اند؛ امکانات ومغازه هافراوان ولی آن زندگی وآرامش جایش رابه آسایش بی آرامش داده است واین اصلاح نمی گرددتامعنویت به جامعه واقتصادبرگردد.
یکی ازنکات قابل تامل درساوه اکثربرادران یک شغل داشتند؛ برای نمونه؛
شاطر... شاطرحسن؛ شاطرقاسم؛ شاطرمرتضی راهدار
فرش فروشی... کاشانی ها
بستنی فروشی.. سیدعلی؛ سیداحمد نمازی
قصابی... شاهرخی ها
خلاصه بازارساوه قدیم هزاران رمزورازداردکه دراین چندواژه مانمی اید؛ غرض یاد مردم نیکوکارقدیم که عبادت خودراصرف خدمت به همشهریان عزیز خودکردند؛
اگر قصوری شدو عزیزی نامبرده نشدمعذرت؛ امیداست خداوندماراعفوفرماید؛
یادو نام همه گذشتگان گرامی شادی روحشان صلوات
ا
مرحوم محمود شرافت
مرحوم مشهد حسین رایگان
ارادتمند
رضارایگان ساوجی
با همیاری ومشارکت محمد شرافت نوشته شد
التماس دعا
هفتم بهمن 1399
خاطرات بازاریان قدیم ساوه :استاد محمدصالح امامی
به قلم : حاج رضا رایگان
تهیه کننده : محمد شرافت