گفت وشنود با شهید دکترمحسن فخری زاده

خاطره


غروب پنجشنبه بود و در امامزاده محمد رستمکلا

کنار مزار برادرم نشسته بودم که ایشان به همراه محافظانشان تشرف فرما شدن و مستقیم برسر مزار مادرخانمشان رفتن.
به رسم ادب برمزار آن بانوی گرانقدر برای فاتحه رفتم که دیدم بجای شیرینی خرما قرآن جیبی برای خیرات بر سر مزار قرارداده بود و محافظانش در شعاع تقریبا صدمتری او درحال قدم زدن هستن.
به مزاح گفتم دکتر اگر الان باسلاحی دردست جانت را تهدید کنم از محافظانت چه کاری برمی آید بااین همه فاصله.
لبخندی زد گفت اونی که جون میده میگیره خداست 
گفتم پس این همه محافظ، خودروهای شاسی بلند برای چیه که مدام همراهیتان میکنن؟؟
خندید گفت اینها ترس از این دارن که مبادا من رو بدزدن وگرنه کشتن من که کاری ندارد.
گفتم چطور شد که با این تحصیلات درکشور ماندین و نرفتین؟؟؟؟

فرمود اگرهمه آنهایی که رفتن می ماندن امروز من هم مثل همه مردم آزاد زندگی میکردم و نیازی به محافظ نداشتم
از شرمندگی حرفی که زدم و جواب ان شیرمرد سکوت اختیار کردم.

ایشون به بیاناتشون ادامه دادن و فرمودن آمریکا اگر آمریکا شد توسط بزرگانی
از کشور خودمون و سایر کشورها آمریکا شده.
اگه همه اونایی که رفتن برگردن و به کشور و مردم خودشون خدمت کنن ایران بهشت روی زمین میشود.

روحش شاد.

راوی و مصاحبه کنتده مطالب زیبا ی زیرناشناس میباشند

 

ر

نقل وقول از : سردار آقای دکتر سید حسین کاتبی ساوه

 

__________

خاطره دوم

خاطره اقای بیابانکی از شهید فخری زاده و شعری که برای ایشان سرودند:


یک روز قبل از اربعین امسال در محفل شعر خـوانی مختصر و پر شوری مهمان دکتر محسن فخری زاده بودم.پس از پایان مراسم که نزدیک ظهر بود مرا مهربانانه به دفترش دعوت کرد...ساعتی محضر آن بزرگمرد را درک کردم که جهانی بود بنشسته در گوشه ای. از شعر و ادبیات سخن گفت. یاد شاعران سفر کرده کرد. از جمله قیصر امین پور، سید حسن حسینی احمد زارعی و دیگران...

آن نگاه و خلوت آرام و معنوی و صمیمی را هر گز از یاد نخواهم برد.
من تا روز شهادتش به جایگاه علمی آن عزیز واقف نبودم.

این ابیات به یاد آن سفر کرده بر زبانم جاری شد... روحش شاد.
 

 خبر دهید به کفتار های این وادی 
گلوله خورده پلنگ غیور آبادی

 گلوله خورده همان مهربان ناآرام
 همان شهید مجسم یگانه ی گمنام

 درخت پر بر و بار فضیلت و نیکی
 گلوله خورده چو ماهی میان تاریکی

 گلوله خورده همان بی بدیل بی تکرار
 همان درخت تناور درخت پر بر و بار

 بهار را به زمین زد خزان زرد و گریخت
انار جان تو را دانه دانه کرد و گریخت

 خبر دهید ذلیلان بهار را کشتند 
پلنگ زخمی این کوهسار را کشتند

تو مرد وادی گمنام زیستن بودی
تو اهل سوختن اهل گریستن بودی

 چه شد که نام تو اینگونه منفجر شده است؟ 
شمیم یاد تو در شهر منتشر شده است؟

 بهشت بر تو مبارک شهید میهن ما 
نثار راه تو فریادهای روشن ما 

عقیق خونی دور از یمن خداحافظ
 شهید عارف گلگون کفن خداحافظ...

سعید بیابانکی

بقعه متبرکه امام زاده محمد شهر رستمکلا عکس از خاطره...

رستمکلا

 

-----------------------------

در گفتگو با مهر مطرح شد

 شهید فخری زاده عاشق کشور و نوآوری بود

شهید فخری زاده عاشق کشور و نوآوری بود

 

بهشهر- شهردار رستمکلا، از شهید والامقام فخری زاده به عنوان عاشق ولایت، کشور و نوآوری یاد کرد و گفت: وی همواره ملجاء مردم بود.

علی برهانی در گفتگو با خبرنگار مهر با تسلیت به مناسبت شهادت دانشمند عرصه علم و دانش هسته‌ای، با بیان اینکه شهید فخری زاده از جهاتی دارای شخصیت بارز و نمونه‌ای بود، افزود: شخصیت علمی ایشان بر کسی پوشیده نیست.

وی با بیان اینکه وقتی شهید فخری زاده به بهشهر و زادگاه همسرش می‌آمد، به نوعی ملجاء مردم بودند و مردم برای پیگیری امور به ایشان مراجعه می‌کردند، افزود: شهید فخری زاده تلاش می‌کرد تا کسی دست خالی از نزد وی نرود و سعی می‌کرد در حد توان به درخواست‌های مردمی پاسخ دهد.

شهردار رستمکلا با اظهار اینکه نکته بارز شخصیتی شهید فخری زاده را باید در شخصیت خانوادگی وی جستجو کرد، گفت: بسیار برای خانواده احترام قائل بود و شخصیتی رئوف، مهربان و دوست داشتنی بود.

وی با عنوان اینکه دشمنان تصور می‌کنند با حذف و ترور چنین شخصیتی می‌توان راه وی را مسدود کرد، گفت: راه شهید محسن فخری زاده با شاگردانی که تربیت کرده‌اند ادامه خواهد یافت.

برهانی از شهید فخری زاده به عنوان شخصیتی عاشق کشور و ولایت، پرکار، عاشق نوآوری یاد کرد و گفت: وی به عنوان یک سرمایه ملی بوده است.

وی با اظهار اینکه شهید فخری زاده چند روز پیش به رستمکلا آمده بودند، گفت: دیروز ظهر رستمکلا را به مقصد تهران ترک کرده بودند.

شهید محسن فخری زاده بعدازظهر دیروز در راه بازگشت به تهران و در آبسرد دماوند در پی حادثه تروریستی به درجه رفیع شهادت نائل شدند.